معنی بدون کاربرد

حل جدول

بدون کاربرد

بلااستفاده


کاربرد

استعمال

فرهنگ معین

کاربرد

(بُ) (اِمص.) به کار بردن، بهره گرفتن.


بدون

فاقد، بی بهره، بی (نشانه فقدان یا نبودن). [خوانش: (بِ نِ) (ص. ق.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

کاربرد

استعمال، استفاده، مصرف


بدون

بری، بلا، بی، عاری،
(متضاد) با

فارسی به انگلیسی

کاربرد

Application, Outlay, Usage, Use, Utilization

فارسی به عربی

کاربرد

استعمال


بدون

بدون، لکن

فرهنگ فارسی هوشیار

کاربرد

انگلیسی رتبرگ


بدون

بغیر، بجز

لغت نامه دهخدا

بدون

بدون. [ب ِ ن ِ] (حرف اضافه ٔ مرکب) بغیر. بجز. (آنندراج) (ناظم الاطباء). بی. بلا. (یادداشت مؤلف): بتلاء؛ عمره ٔ بدون حج. (منتهی الارب). اراضی بدون مالک، یعنی بی مالک. بدون او این کار میسر نیست، یعنی بی او. (از یادداشت مؤلف).

عربی به فارسی

بدون

برون , بیرون , بیرون از , از بیرون , بطرف خارج , انطرف , فاقد , بدون

گویش مازندرانی

بدون

دانسته باش – بدان

فارسی به آلمانی

بدون

Aber, Äußerlich, Jedoch, Ohne, Sonder, Von außen

معادل ابجد

بدون کاربرد

489

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری